مصباح الهدی "امام محمد باقر (ع)"

مدرسه شهید عباس عربی، شهرستان سیرجان، حجت آباد

مصباح الهدی "امام محمد باقر (ع)"

مدرسه شهید عباس عربی، شهرستان سیرجان، حجت آباد

۱۳بهمن

جابربن یزید می‌گوید من نیازمند شدم و مشکلات مالی داشتم خدمت امام محمد باقر(ع) رسیدم و نیازم را مطرح کردم. امام فرمودند: در نزد ما چیزی نیست. در آن هنگام کمیت اسدی(شاعر اهل بیت)  وارد شد و اجازه خواست تا در منزلت اهل بیت شعر بخواند، امام نیز اجازه دادند. وی قصیده خود را خواند و امام به خادم خود دستور داد، داخل اتاق شود و برای کمیت صله بیاورد. خادم یک کیسه درهم (۱۰۰۰۰ درهم) تقدیم کمیت می‏ کند. بار دیگر کمیت از امام اجازه می‏ خواهد تا قصیده دیگری را بخواند، امام اجازه می‏دهد، کیسه دوم درهم نصیب کمیت می‏ شود و کیسه سوم نیز به همین صورت برای بار سوم به کمیت می‌رسد. در این هنگام کمیت اظهار می‌دارد من برای درهم و دینار شعر نگفتم و درهم ها را نمی‌پذیرد. امام به خادم خویش دستور می‏دهد کیسه ها را به داخل اتاق برگرداند، وی کیسه ها را بر می‏گرداند. جابر در ادامه ماجرا می‏ گوید، من پیش خودم احساس دل‏تنگی می‌کردم که چگونه امام به من اظهار کرد درهمی نیست، در حالی که به کمیت سه نوبت درهم هدیه دادند! وقتی این احساس خود را اظهار کردم حضرت فرمود، جابر وارد اتاق شو. وقتی وارد آن اتاق شدم، چیزی نیافتم. به نزد حضرت باز‌گشتم. حضرت فرمود ما چیزی از تو پنهان نساختیم. آنگاه حضرت دست مرا گرفت به داخل اتاق برد، پای خویش را بر زمین زد، من دیدم چیزی همانند گردن شتر، طلا از زمین بیرون آمد! آنگاه به من فرمود: جابر نگاه کن، این حقایق را ببین، لیکن هیچ فردی جز افراد مطمئن از برادران خویش را از این حادثه با خبر مساز و بدان که خدا به آن چه ما اراده کنیم ما را توانمند ساخته است و بدان اختیار زمین به دست ماست.

الینا عرفانی
۰۹بهمن

1-منظور از غرفه بهشت است به بهشت میرسند بواسطه صبرى که بر‌فتنه‌هاى دنیا میکنند. 
2-پاداش خداوند به آنها در مقابل صبرشان بهشت و حریر است فرمود بواسطه صبرى که بر فقر و گرفتاری‌ هاى دنیا کردند. 
 3-کمال انسان ، تمام کمال در سه چیز است : فرا گرفتن علم دین و شکیبایی در پیش آمدها و ناگواری‌ها و اندازه نگه داشتن در زندگی. 

الینا عرفانی
۰۸بهمن

یکی از اصحاب امام محمد باقر(ع) به نام «ابو‌صباح کنانی» به خانه امام محمد باقر(ع) آمد و کوبه در را کوبید، کنیز امام پشت در آمد و در را باز کرد. ابو‌صباح دست بر سینه کنیز نهاد و گفت:«به آقایت بگو ابو‌صباح کنانی اجازه ورود می‌خواهد.» امام محمد باقر(ع) که از دست نهادن ابو‌صباح بر سینه کنیزش اطلاع یافته بود، غیرتش به جوش آمد و به قدری ناراحت شد که همان لحظه فریاد زد:«ای بی مادر! وارد شو.»ابو‌صباح وارد خانه شد. امام را عصبانی و خشمگین دید، به عذر‌خواهی پرداخت. امام با تندی به او فرمود: تو خیال می کنی این دیوارها مانع ما از آگاهی به پنهانی هاست؟ چرا چنین کردی؟ بپرهیز از اینکه این کار ناپسند را تکرار نکنی.

الینا عرفانی
۰۷بهمن

مفضل بن عمر می‏ گوید: میان مکه و مدینه در خدمت امام محمد باقر (ع) بودم. به قافله‌ای رسیدیم، در میان آن کاروان مردی بود که درازگوشش مرده بود و وسایلش بر زمین مانده بودند و گریه می‌کرد. چون نگاه آن فرد به امام محمد باقر(ع) افتاد ناله کرد و گفت: ای رسول خدا، نه بار برداری دارم و نه قوت رفتاری و می‏ ترسم که رفیقان بروند و من در میان این صحرا تنها بمانم.
امام محمد باقر(ع) دست به دعا برداشت، در همین موقع درازگوش آن مرد زنده شد. مرد بسیار خوشحال شد و از آن سرگردانی خلاص شد.

الینا عرفانی
۰۵بهمن

اگر مؤمنی چهار ویژگی در خود داشته باشد خداوند او را در بالاترین و شریف‌ترین جایگاه قرار خواهد داد: 1-کسی که یتیمی را پناه داده و بر او پدرانه نظر افکند 2-کسی که ضعیفی را مورد ترحم قرار دهد و در حد کفایت به او کمک کند 3-کسی که به والدین خود انفاق و با آنان مدارا کند 4-کسی که به ایشان نیکی کرده و از نگران ساختن آنها اجتناب نماید.

الینا عرفانی
۱۹دی

این نماز، تفاوت زیادی با نماز‌های روزانه ندارد. شیوه اقامه این نماز به شرح زیر است:
دو رکعت نماز شبیه به نماز صبح میخوانیم ، با این تفاوت که در هر رکعت پس از خواندن سوره حمد، صد مرتبه ذکر زیر را باید بخوانیم:
«سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ»
پس از پایان نماز هم دعای زیر را باید بخوانیم:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا حَلیمُ ذُو اَناة غَفُورٌ وَدُودٌ، اَنْ تَتَجاوَزَ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى بِحُسْنِ ماعِنْدَکَ، وَاَنْ تُعْطِیَنى مِنْ عَطآئِکَ مایَسَعُنى، وَتُلْهِمَنى فیما اَعْطَیْتَنِى الْعَمَلَ فیهِ بِطاعَتِکَ، وَ طاعَةِ رَسُولِکَ، وَ اَنْ تُعْطِیَنى مِنْ عَفْوِکَ ما اَسْتَوْجِبُ بِهِ کَرامَتَکَ، اَللّهُمَّ اَعْطِنى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَ لاتَفْعَلْ ما اَنَا اَهْلُهُ، فَاِنَّما اَنَا بِکَ، وَلَمْ اُصِبْ خَیْراً قَطُّ اِلاَّ مِنْکَ، یا اَبْصَرَ الاْبْصَرینَ وَ یا اَسْمَعَ السّامِعِینَ، وَیا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ، وَیا جارَ الْمُسْتَجیرینَ وَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

الینا عرفانی
۱۵دی

1-محرم‌های زن مانند: برادر، پدر و... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبند و بالا‌تر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرم‌ها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید و اندام خود را بنمایاند.

2-سخن گفتن با زن نامحرم از دام‌های شیطان است. 

الینا عرفانی
۱۱دی

سدیر یکی از شاگردان امام محمد باقر(ع)بود. 

او می‌گوید: «امام باقر(ع) به من فرمود: ای سدیر، آیا روزی یک برده آزاد میکنی؟ 

عرض کردم: نه 

امام باقر(ع) فرمود: در هر ماه چطور؟

عرض کردم: نه 

امام باقر(ع) فرمود: در هر سال چطور؟ 

عرض کردم: نه 

امام باقر(ع) گفت: سبحان الله، آیا دست یکی از شیعیان ما را می‌گیری و به خانه ببری و به او غذا دهی تا سیر شود؟ به خدا سوگند این کار بهتر از آزاد کردن برده ای است که از فرزندان حضرت اسماعیل باشد.

 

الینا عرفانی
۰۹دی

قطب راوندی از ابوبصیر روایت کرده است: «با امام محمد باقر(ع) داخل مسجد شدیم، مردم داخل مسجد می‌شدند و بیرون می‌آمدند. حضرت فرمود: بپرس از مردم، آیا مرا می‌بینند؟ پس هر کس دیدم پرسیدم امام باقر(ع) را دیدی؟ می‌گفت نه، درحالی که حضرت آنجا ایستاده بود، تا آن‌که هارون مکفوف( یعنی نابینا ) داخل شد، حضرت فرمود: از این بپرس. از او پرسیدم آیا امام باقر(ع) را دیدی؟ آیا امام نیست که ایستاده است؟ از کجا دانستی؟ چطور ندانم. حال آن‌که آن حضرت نوری است درخشنده.»

الینا عرفانی
۰۸دی

ابوبصیر گفته‌ است:«در کوفه برای زنی قرآن می‌خواندم. یک بار در موردی با او شوخی کردم، بعد از مدتی که به خدمت امام باقر(ع) رسیدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی‌کند. چه سخنی به آن زن گفتی؟

از روی شرم و حیا سر در گریبان افکندم و توبه کردم. 

امام باقر(ع) فرمود: شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.​

الینا عرفانی